در گفتوگویی با منصور یاقوتی مطرح شد؛
برای کتابخوان کردن بچهها چه کنیم؟
منصور یاقوتی میگوید: برای کتابخوان کردن بچهها به معلمهایی نیاز داریم که ادبیات کودک را بشناسند و وقت خود را برای پرورش کودکان بگذارند.
تاريخ : دوشنبه ۲۶ تير ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۳۸
به گزارش هنرنیوز ، این نویسنده پیشکسوت در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله کتابخوانی کودکان و نوجوانان و راهکارهایی که برای کتابخوان کردن بچهها وجود دارد، اظهار کرد: کتاب در شرایط امروز وضعیت اسفانگیزی به خود گرفته است؛ یک مقایسه ساده وضعیت امروز کتاب با حدود ۵۰ سال پیش نشان میدهد روزگار کتاب به چه سرانجامی دچار شده است. ۵۰ سال پیش، تیراژ رسمی آثار خود من مانند همه آثاری که بیرون میآمد، پنجهزار نسخه بود.
او افزود: آثاری که حدود نیمقرن پیش برای بچهها منتشر میشد، ۱۰ تا ۳۰ هزار نسخه داشت، خوب هم استقبال میشد؛ کتابهایی مانند «آهوی گردندراز» یا «توکایی در قفس» که در کانون پرورش فکری منتشر شده است. الان تیراژ کتاب بزرگسال باورکردنی نیست. تیراژ کتاب در کشورمان که جمعیت ۸۰ میلیون نفری دارد به ۱۰۰ نسخه رسیده و حداکثر ۵۰۰ نسخه است. این تیراژ برای یک دبیرستان کفایت میکند نه کشور بزرگی مانند ایران.
یاقوتی سپس گفت: در این شرایط، پاسخ به پرسشی که شما مطرح کردید، خیلی دشوار است. برای کتابخوان کردن بچهها باید تیراژ کتاب بالا برود، این میسر نیست مگر این که آموزگاران در مدارس ابتدا خودشان با ادبیات کودک و نوجوان آشنا باشند و بتوانند آثاری را که برای بچهها منتشر میشوند به دانشآموزان معرفی کنند و آنها را تشویق کنند که کتابها را تهیه کنند. پس اول باید در مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها، آموزگاران یا استادان دانشگاه که وظیفه تعلیموتربیت بچهها را عهدهدار هستند، خودشان به کتاب علاقهمند باشند، کتاب را بشناسند، خواننده کتاب باشند تا بتوانند کتابهای مفید را به دانشآموزان معرفی کنند که قدم اول است.
او با یادآوری دورانی که خود در روستاها معلم بوده است، گفت: در آن زمان یکی از کارهایی که میکردم این بود که کتابهای کودک منتشرشده را میخواندم و آثاری را که از نظر خودم از نظر محتوا، تکنیک و زبان مفید و باارزش بودند شناسایی میکردم. اگر ۴۷ محصل داشتم به همان تعداد کتاب میخریدم و به بچهها میگفتم هرکس نمره ۱۰ بگیرد - میدانستم همه میگیرند - این کتاب به آنها هدیه میشود. الان کدام معلم این کار را میکند؟ فکر نمیکنم کسی باشد که الان این کار را انجام دهد.
این نویسنده یکی دیگر از کارهایی را که در زمان معلمی برای کودکان انجام داده، انتشار کتابهای کودکان عنوان کرد و گفت: پنج سال معلم روستا بودم. یکی از کارهایم این بود که از نوشتههای شاگردان ابتداییام، کودکان ۹ تا ۱۲ساله، کتابهایی منتشر کردم که با استقبال بسیار زیادی در سطح جامعه روبهرو شد. بهنحویکه وزارت فرهنگ و هنر آن دوره که وزیرش آقای پهلبد بود، شخصاً با من تماس گرفت. اشتباه ما این بود که ابتدا اثر یک محصل را منتشر کرده بودیم. آقای پهلبد از من میخواست شاگرد را با خودم به تهران ببرم تا بورسیهای در اختیار او بگذارند به امریکا برود. این کودک ۱۰ سال بیشتر نداشت، پدر هم نداشت و زبان هم بلد نبود. خواستند من هم مصاحبه رادیویی داشته باشم که قبول نکردم و خواستم برای آن کودک کتاب بفرستند و تلفن را قطع کردم.
اوادامه داد: بعد از آن دیدیم که باید کار جمعی بکنیم. عنوان کتاب اول «پشت دیوار برف» بود. در آنها سالها برف انبوه میبارید و روستاییها در برف میماندند. آن زمان وزارت فرهنگ اصرار داشت معلم بچهها شناخته شود. به ناشر گفته بودند معلم بچهها را باید بشناسیم وگرنه مجوز نمیدهیم. ناشر نیز گفته یک بچه برای من آورده و از زیر بار این موضوع شانه خالی کرده بود که کتاب خمیر شد. فقط دو نسخه در دست من مانده بود که هنوز هم هست.
اوافزود: بعد معلم شهر شدم و کلاس پنجم ابتدایی؛ باز خواستم نوشتههای بچهها را منتشر کنم که دو کتاب منتشر شد؛ «یک جو زندگی» و «بچههای کرمانشاه». میخواستم این کار تداوم پیدا کند، منتها مجوز ندادند.
یاقوتی خاطرنشان کرد: در شرایط فعلی چنین معلمهایی را در سطح کشور نیاز داریم که به ادبیات و بچهها علاقهمند باشند و زندگی خود را وقف بچهها کنند، از خودشان هم مایه بگذارند تا برای آنها کتاب بخرند و در اختیار بچهها بگذارند. یا کتابخانههای کوچکی در مدارس به وجود بیاورند تا کتاب در دسترس بچهها قرار بگیرد. کودکان به کتاب دسترسی ندارند و باید مدارس کتاب در اختیارشان باشد.
او سپس بیان کرد: دشوار است و فکر نمیکنم کسانی باشند که چنین کارهایی بکنند. این موضوع باید حل شود و تا این موضوع حل نشود که معلمهایی داشته باشیم که زندگی خود را وقف تعلیموتربیت بچهها کنند این موضوع پیش نمیرود.
منصور یاقوتی در پایان گفت: موضوع بعدی انتشار کتابهای مفید و مناسب برای بچهها با تیراژ بالاست؛ تیراژ برای کودکان باید حداقل ۱۰ هزار تا ۳۰ هزار نسخه باشد و در شبکه وسیع در مدارس و کتابفروشیهای کشور توزیع شود. این کارها هم انجام نمیگیرد. وضعیت جدیدی نیز به وجود آمده و قیمت کتاب به شکل سرسامآوری بالا رفته و تهیه کتاب برای بچهها دشوار است. باید مدیران مدارس، معلمان و خیریهها کمک کنند تا کتاب مناسب و ارزان در اختیار کودکان قرار گیرد.